آزادى بدون انقلاب و انقلاب بدون مجاهدين !




نزديك به ٣٤ سال است كه در ايران آخوندها كشور رو قبضه كرده اند, و در اين مدت تا جايى كه توانستند آزاديخواهان ايراني كه مخالف رژيم ارتجاعي و قرون وسطاييشان بوده اند را سركوب كرده اند . آخوندها مبارزين و آزاديخواهان واقعي را « محارب » ناميده و جرم اين «محاربين» يعني كساني كه بر ظلم جور خميني و ولي فقيه جانشينش شوريده و مي شورند را مستحق اعدام دانسته و ميدانند و در طول اين ٣٤ سال هزاران هزار  فرزندان مبارز و مجاهد و آزاديخواه مردم ايران را دستگير و زنداني و شكنجه و اعدام كرده اند. بخش بزرگ اين جنايتها در باصطلاح «دوران طلايي امام»! بوده كه بارزترين نمونه آن كشتار و قتل عام زندانيان اسير در سال شصت و هفت مي باشد،  كه اكنون در آستانه گراميداشت ياد و خاطره اين بخون خفته عزيزان هستيم. همچنين واقعه ۱۸  تير و حمله به كوي دانشگاه و كشتار دانشجويان در خوابگاههاي دانشجويي را فراموش نكرده ايم.
پروژه غرب پسند و فريبكارانه «اصلاح طلبي » كه خاتمي سردمدار آن بود و نزديك به دو دهه عمر براي اين رژيم فاسد و ضدايراني خريد را همگان به ياد داريم و سر انجام انشقاقي كه در جريان انتخابات سال ۸۸  پيش آمد و نتيجه اش قيام مردم عليه رژيم ولايت فقيه شد و خيانتي كه باعث شد قيام مردم سرد و خاموش شود. خيانت كساني كه خواهان بازگشت به «عصر طلايي امام» ! بودند همان عصري كه مقدمتا به آن اشاره نمودم كه عصر كشتار بزرگ فرزندان ملت ايران بود و تمامي باندها و جناحهاي اين رژيم در آن سهيم بودند.
اين تجربه هاي خونين و دردناك و بسيار تاسف بار به ما اين درس را مي آموزد كه ديگر فريب مانورهاي اين رژيم و ادعاهاي دروغين و رياكارانه هيچ كدام از دُم و دنبالچه هاي اين رژيم را نخوريم و به اين حقيقت ايمان بياوريم كه:
" افعي ولايت هر گز كبوتر نمي زايد !" بلكه براي حفظ بقاي خود مارهاي خوش خط و خال دور و بر خود را نيز خواهد بلعيد . پس ديگر كسي نبايد فريب مار خوش خط و خالي مانند آخوند خاتمي را بخورد كه در نمايش انتخابات مجلس رژيم شركت و رايش را به حفظ نظام داد. طبيعي است كه چاقو دسته خود را نمي برد و امثال خاتمي با سوابق جنايتكارانه اي كه در اين رژيم داشته اند منافع مشترك با اين رژيم دارند و هرگز بقول خودشان «برانداز» و بر عليه اين نظام نيستند بلكه حافظان اين نظام هستند. پس با نگاهي به آنچه اشاره كردم , ديگر جاي بحثي نيست كه از قوم بني خميني آبي براي كسي گرم نمي شود و دلبستن و تبليغ به فرجي از درون اين رژيم حمايت و تبليغ براي اين رژيم است.
وقتي ثابت شده كه امكان اصلاح و رفُرم در اين رژيم نبوده و نيست , معنايش اين است كه ؛آزادى در ايران بدون انقلاب و سرنگوني ميسر نيست. ؛حال بايد ديد چطور ميتوان انقلاب كرد تا به آزادى رسيد ساده ترين راه ديدن نقاط ضعف رژيم ايران است و با استفاده از اين نقاط ضعف بايد به جمهورى اسلامى ضربه زد.
از روزهاى اول انقلاب آخوندهاى مرتجع خود را مقابل مجاهدين ضعيف ديدند و با دستگيرى محمدرضا سعادتى شروع به زهره چشم گرفتن از مخالفين كردند و چندى نگذشت كه شروع به قتل و عام مخالفين به ويژه مجاهدين كردند و تا امروز هم هواداران سازمان مجاهدين همواره شامل سنگين ترين حكمها بوده اند،اگر به تبليغات رژيم و لابيهايش توجه كنيم خواهيم ديد كه خط سرخ آنها همواره از روزهاى نخست انقلاب سازمان مجاهدين خلق ايران بوده و در اين مدت وارونه گوييهاى زيادى را عليه مجاهدين داشته اند براى نمونه :
از ٣٠ خرداد ٦٠ كه تظاهرات مسالمت آميز نيم ميليونى مجاهدين را به گلوله بستند گفتند اينها شروع به درگيرى نظامى با ملت كردند و ما براى حفظ امنيت كشور مقابل اينان ايستاديم ولى بر كسى پوشيده نيست كه واقعيت از چه قرار بود،بمب گذاريهاى خودشان كه منجر به كشته شدن مردم بى گناه شد همچون بمب گذارى امام رضا به گردن مجاهدين انداختند. يا اتهام دروغ و سخيفي كه خميني به مجاهدين مي زد و مي گفت: " اينها خرمنهاى كشاورزان را به آتش كشيدند!"    تا محبوبيت مجاهدين را خدشه دار كند! خميني براي اينكه دست پيروانش را در شكنجه وكشتار مجاهدين باز بگذارد مي گفت اينها منافق اند از كفار بدتراند و به دروغ مي گفت  :" در قرآن سوره منافقين داريم ولي سوره كفار نداريم!" حتما فتواي قتل عام زندانيان مجاهد و مبارز كه به خط خميني است را در اينترنت و شبكه هاي اجتماعي ديده ايد كه نوشته:
" رحم بر محاربين ساده انديشي است "  و به شك و ترديد شماري از جلادانش پاسخ ميدهد كه در كشتنشان ترديد نكنيد ولو اينكه اسير باشند. همين خميني جوانان مردم ايران را روانه جنگ و ميادين مين مي كرد و به كشتن ميداد ،   به اسم «دفاع مقدس»! و با شعارهاي « راه قدس از كربلا مي گذرد» يا «جنگ جنگ تا پيروزي» و ... امروزمتوجه مي شويم و خودشان هم اعتراف مي كنند كه اولا اين دخالتهاي خميني براي صدور ارتجاع به عراق بوده كه رژيم عراق را تحريك به حمله به ايران كرده و بعد از فتح خرمشهر و عقب نشيني نيروهاي عراقي به پشت مرزهاي بين المللي اين خميني بوده كه شش سال برادامه جنگ براي حفظ رژيمش پافشاري مي كرده تا اينكه مجبور مي شود جام زهر را سر بكشد. طبيعي است كسي كه صلح را « دفن اسلام» (بخوانيد رژيمش ) ميداند و ميخواهد جنگ را تا ويراني آخرين خانه در تهران ادامه دهد , پذيرش آتش بس برايش مثل زهر كشنده است و واقعا كشنده بود!
مجاهدين مي گويند اين ما بوديم كه با شعار صلح به جنگ خميني رفتيم و تنور جنگ طلبي اش را گل گرفتيم و وادارش كرديم جام زهر را سر بكشد. به نظرم عمليات فروغ جاويدان مجاهدين كه در سوم مرداد ۱۳۶۷  انجام گرفت و درست يك هفته بعد از پذيرش قعطنامه ۵۹۸  سازمان ملل و نوشيدن جام زهر «امام»! بود اين حرف مجاهدين را ثابت مي كند كه آنها بعد از فتح مهران قصد عمليات بزرگتري در داخل ايران به هدف سرنگوني را داشتند و خميني براي خنثي كردن اين مجبور شد زهر را بخورد.
امروز پس از گذشت ساليان از اين وقايع كه درستي مبارزه مجاهدين و نادرستي رژيم و تمامي باندهايش و حاميانش عيان گرديده و مجاهدين با ايستادگيشان در عراق در برابر حملات رژيم و مزدوران و حاميان بين المللي اش به راستي نشان داده اند و ثابت كرده اند كه بازماندگان نسل بابك خرمدين و ستارخان و باقرخان و امير كبير و ميرزا كوچك خان جنگلى و مصدق هستند.
من كه يكي از متحصنين ژنو هستم و امسال در تجمع بزرگ ويلپنت شركت داشتم و جمعيتى بالغ بر صد هزار نفر در آن شركت داشتند . شاهد تبليغات دروغين رژيم هم بودم كه به رغم اينكه مجاهدين اعلام كرده بودند اين يك گردهمايي بين المللي در همبستگي با مجاهدين اشرف و ليبرتي و مقاومت ايران بود تلاش مي كرد اصل موضوع را كه قدرت نمايي مجاهدين به رغم همه دشواريها بود را مخدوش كند و بگويد تجمع خارجي ها بود!
الان بيش از يك و نيم سال از تحصن هواداران مجاهدين ،در تحصن هاى ژنو و واشنگتن ميگذرد و چيزى جز ايمان به آرمانهاى مجاهدين نميتواند چنين غير ممكنى را ممكن سازد ,سخنى به ميان نمى آورند و بارها گفته اند اين افراد اجاره اى هستند و دنبال منافعشان هستند، بله " كافر همه را به كيش خود پندارد!"
دروغگو كم حافظه است؛ بر كسى پوشيده نيست كه رژيم بارها و بارها گفته است مجاهدين مقامات آمريكايى را با پول خريده اند و روز ديگر ميگويند آمريكا به مجاهدين همه جوره كمك ميرساند كم نگفته اند مجاهدين خرج مناسباتشان را از كشورهاى ديگر ميگيرند اما چشمانشان قادر به ديدن كمكهاى هواداران اين مقاومت كه در آخرين هميارى ٥ ميليارد و ٧٠٠ ميليون تومان كمك كردند نميباشد،لابيهايشان در اروپا و آمريكا را فعال كرده اند تا به هر شكل ممكن به مقاومت ملت ايران ضربه بزنند و در صورت نياز از سياست ٨٠ به رژيم و ٢٠ به مجاهدين و حتي صد در صد به رژيم زدن براي رد گم كني استفاده كنند تا كسى متوجه قضيه نشود. خانواده هايى از جنس آخوند ملاحسنى و جنتى و گيلانى را فريب داده و اجير مي كنند ا به عراق و مقابل كمپ اشرف با هزينه و هتل وزارت اطاعات ميبرند تا وانمود كنند رهبران مجاهدين افراد را در اشرف زندانى كرده اند اما آيا مجاهدين مانع ورود و خروج كسى از اشرف مى شوند يا كميته سركوب اشرف!
در حمله ٦و٧مرداد  ۸۸  و ١٩ فروردين ٩٠ كه منجر به كشته شدن ٤٩ نفر از اعضاى مجاهدين شد نگفتند نيروهاى تا دندان مسلح عراقى به افراد بى دفاع كمپ حمله كردند و باز همچون گذشته وارونه گويى كردند و اينبار گفتند خودشان خودشان را كشتند.
اينها تنها چند نمونه از ضعف هايى بود كه رژيم مقابل سرسخت ترين مخالفانش دارد و تنها دليلش ترس از سرنگونى ميباشد كه در گرو وجود چنين مقاومت سازمان يافته اى به وضوح ميبيند .
با شناخت همين نقطه ضعف رژيم است كه ما بايد بياموزيم . خطري كه همواره موجوديت رژيم را تهديد كرده و مي كند مجاهدين هستند و اين را رژيم به زبان خودش به ما مي گويد و همين را هم حاميان استعماريش به ما مي گويند. قرار دادن نام مجاهدين در ليست تروريستي توسط اروپا و آمريكا مگر به خواست رژيم و براي حفظ همين رژيم نبود؟ مگر در دادگاهها ثابت نشد كه هيچ دليل قانوني نداشته و صرفا ژست حُسن نيت بوده! مگر وزارت خارجه آمريكا براي مماشات با اين رژيم مجاهدين را در ليست نگه نداشه و با رژيم و مالكي براي نابودي مجاهدين همكاري نكرده و نمي كند ؟

  آخرين سندي كه مجاهدين از «نقشه راه» كوبلر در همكاري با وزارت اطلاعات رو كردند و حمايت وزارت خارجه از اين طرح اين حقيقت را به اثبات رساند كه دقيقا همكاري كرده و مي كنند. پس مي توان نتيجه گرفت رهايي ايران در گرو اتحاد و همبستگي ملي است و بدين وسيله مي توانيم به  آزادى ميهنمان دست يابيم كه مستلزم انقلاب است و انقلابى كه به سرنوشت مجاهدين گره خورده است و ميتوان با حمايت از اين مخالفان آشتى ناپذير شاهد وزيدن نسيم آزادي و انقلاب در ايران بود. انقلابي كه آزادي و حاكميت مردم را با كمك و ياري هم به ارمغان مي آورد و ايران را از شر اين رژيم ضد ايراني و ضد انساني نجات ميدهد. بيائيم همه با هم بدين اميد و براي چنين روزي بكوشيم.


احمد لطفى

سازمان مجاهدین خلق و آمریکا: رها کردن جان‌های شیرین در برابر سیاست خون






News blaze  ترجمه مقاله انگلیسی‌ چاپ شده در

هفته پیش وزارت خارجه آمریکا یک ضرب‌الاجل برای تخلیه گروه ضدّ رژیم
ایران در کمپ اشرف اعلام کرد که به معنای یک انتخاب بود و آن پذیرفتن عزیمت به زندان لیبرتی است. این بیانیه نه فقط برای جامعه ایرانی‌ تکان آور است، بلکه یک نمایش برای مبارزه انتخاباتی ، با قیمت یک سربنیکای دیگر ، که بر سر در واشنگتن آویزان شده است. زیر پا گذاشتن و سلاخی بدون پرده پوشی حقوق ابتدایی ۳۴۰۰ پناهنده ضدّ رژیم در مقابل چشمان رسانه‌ای دنیا فقط یک پیام .برای مردم آمریکا دارد و یک زنگ خطر برای مردم آمریکاست: وجدان یک جامعه احتیاجی‌ به یک آزمون مانند یک تجربه خونین صربیا یا اعدام در ملا عام زن افغان را نباید داشته باشد . آنچه که وجدان جامعه آمریکایی‌ را زیر پا میگذارد تحریف رسمی‌ حقیقت در مورد نقض ابتدایی‌ترین حقوق بشر درکمپ اشرف و زندان لیبرتی توسط .نیروهای عراقی وفادار و وابسته به ایران است به محض اینکه کشوری از این مرز اخلاقی‌ عبور کرد، دیگر نمی‌شود جلوی پیامد‌های وقایع ناشی‌ از این فساد‌ را گرفت.
به همان نسبت که بشر حماسه آفرین است ، دنیا را به خاک سیاه هم میتواند بکشاند. وزارت خارجه در بیانه اخیر خود به مطبوعات اظهارات غیر مسئولانه و خلاف منطقی‌ را ارائه داد.

این امر کاملا برای فعالین سیاسی ایرانی‌ داخل و خارج از کشور بدیهی‌ است این اظهارات نتیجه بن بست در سیاست خارجی‌ آمریکا است و از طرف رژیم ایران یک نشانه ضعف تعبیر میشود.
در عین حال آمریکا نمیتواند تعهدات عملی‌خود را که در برابر قوانین بین الملل بشر دوستانه دارد را زیر پا بگذارد. همانگونه که دولت هلند به خاطر قصور در قتل عام بوسنی در سال ۱۹۹۵ به دادگاه‌های بین‌الملل فراخوانده شد .

آمریکا که عملا از ساکنان اشرف خسته شده آنان را از حقوق اولیه و مسلمِ انسانی‌ خود محروم میکند
ژنراتور‌های تولید برق ، آب آشامیدنی ، کولر و یخچال را که حد عقل شرایط زندگی‌ در حرارت طاقت فرسا را تأمین می‌کند. 
ساکنین کمپ اشرف کولر‌های خود را دارند که حفاظت آنان را در برابر .گرمای روز افزون کمپ لیبرتی را محافظت کند
به همه ساکنان کمپ اشرف باید اجازه انتقال این وسائل به کمپ پر جمعیت لیبرتی که همانند زندان است داده شود. 
ماشین‌های شخصی‌‌شان که امکان انتقال مجروحین را داشته باشد.
وسائل قابل حمل و نقل خودشان که با فروش آن بتوانند غذا با آب تهیه کنند. 
      لیفت تراک برای سهولت کار طاقت فرسایی که توسط نیروهای عراقی‌ به سکننین اشرف تحمیل شده است و موجبات کشته شدن یکی‌ از ساکنین به نام بردیا امیر مستفیان فراهم آورد. 
      پنج کامیون همراه با پنج فرک لیفت که توسط نیروهای عراقی‌ از کاروان پنجم در طی‌ جا به جایی دزدیده شد ، باید به عنوان وسائل شخصی‌ پناهندگان کمپ لیبرتی باز گردانده شود.

نمیتوان پناهندگان را از ساختن راه یا سایه برای افراد معلول و یا پرسنل به هزینه شخصی خودشان باز داشت. نمیتوان از ورود گیاهانی که خود ساکنین قادار به پرداخت هزینه آن هستند جلوگیری کرد. حتا در زندان زندانیان میتوانند ، اجناسی را که قادرِ به پرداخت هزینه آن هستند را تهیه کنند. 
      بازرگانان و مناقصه کاران باید امکان ورود به اشرف و مذاکره برای خرید اموال منقول و اجازه پیش پرداخت در اسرع وقت و قبل از سر گیری جا به جایی کاروان بعدی را داشته باشند.
تلاش ریا کارانه دولت عراق برای اذیت آزار بازرگانان به منظور جلوگیری از این روند گرفته شود. 
دولت عراق باید اجازه امضای توافقات لازمه برای فروش اموال در کمپ اشرف با اشخاص مستقل ثالث را فراهم کند.
عدم کفایت و غارت اموال توسط دولت عراق هیچ جایی برای اعتماد نگذاشته و این پیش شرط‌ها باید رسما قانونی‌ اعلام شوند.

من به عنوان یک زندانی سیاسی سابق و یک تبعیدی کنونی‌ که پنج سال را در سلول‌های شکنجه رژیم به سر برده‌ام با افتخار تمام حمایت عمیق خود را از اعضای اوپوزسیون در هردو اردوگاه اعلام می‌کنم مبارزه با استبداد مذهبی‌ همیشه با یک نیروی منفی‌ و لفاظی غیر منطقی‌ به چالش کشیده شده است بیش از ۱۰۰۰ زن دراین کمپ هستند که هرکدام گواهی از مبارزه مشقت بار بر علیه بنیادگری اسلامی و زن ستیزی هستند. حداقل هزار زندانی سیاسی سابق در این کمپ حضور دارند که هر کدام سند زنده جنایت بازگو نشده فاشیست مذهبی‌ هستند که اکنون در دمای شصت درجه سانتیگراد بدون وسائل اولیه از قبیل آب آشامیدنی و آذوقه زندگی‌ میکنند. قدر دانی‌ از قهرمانانمان آنچنان دشوار نیست.

مجبور نیستیم که شاهد یک سربر نیکای دیگر باشیم تا عدالت را برقرار کنیم و مسئولین جنایت جنگی را محکوم نماییم
میتوان خسارت این سیاست ضدّ اخلاقی‌ وزارت خارجه و احیای حق پامال شده مردم را جبران و خنثی کرد.
دروغ و تاخیر در عمل را را متوقف کنید و عمل را با توجه به قانون و به سمت عدالت سوق دهید
گام های عملی وجود دارد. هر دیکتاتور، دشمن آزادی، مخالف قانون و و برابری است. اگر دولت اوباما در پی‌ نمایش قدرت و اقتدار قبل از انتخابتش است، باید آن را با یک جهش ویژه نهایی و یک کشیدن خط قرمز دائمی در برابر دیکتاتور‌ها و ستمگران نشان
دهد
شش صد و سی‌ شخصیت‌های برجسته سیاسی جهان و قانون گذاران که از حقوق اشرفیان دفاع میکنند را محترم شمرده و به درخواست آنان مبنی بر ایستادگی قاطع آمریکا در برابر تفاهم نامه با دولت عراق را بپذیرد.

پشتیبانی از در خواست پارلمان اروپا برای اعلام کمپ لیبرتی به عنوان کمپ پناهندگی را به رسمیت بشناست و ده خواسته آنان به نیاز‌های اولیه را که با پول و امکانات خودشان میخواهند را مهیا کند. همگام با قهرمانان حقیقی‌ کمپ لیبرتی و اشرف بایستد چرا که آنان کلید برقراری صلح در منطقه را بردست دارند. 

سیما کامیار
۱۳ جولای ۲۰۱۲
http://newsblaze.com/story/20120713073817zzzz.nb/topstory.html

اجراي قوانين بالاترين يا تبعيض عليه سرنگوني طلبان؟



در ادامه سركوب گسترده طرفداران براندازي در بالاترين در ماه مي، روزانه چندين حساب از طرفداران براندازي در بالاترين بسته مي شود. كساني كه حسابشان بسته مي شود اين را به عنوان تبعيض عليه طرفداران براندازي از سوي بالاترين، كه گويا توسط اصلاح طلبان كنترل مي شود تلقي مي كنند. من در اين قضاوت ترديد داشتم تا اين كه ديروز وقتي خواستم حسابم لاگين كنم، اين پيام را ديدم «ورود شما موفقيت‌آميز نبود. حساب شما توسط سيستم اتوماتيک بالاترين يا مديريت سايت، به دليل ارسال لينک از سايت کپي کار بسته شده است».

با ديدن اين پيام، تنها چيزي كه به ذهنم زد اين بود كه حلقه بر گرد سرنگوني طلبان در بالاترين هر روز تنگ تر مي شود. با اين حال به خودم گفتم تا ذره اي آزادي هست بايد ماند و سرنگوني را تبليغ و عليه تبعيض افشاگري كرد.

حرف من با بالاياراني كه حسابم را به بهانه لينك گذاشتن از سايت كپي كار بسته اند اين است كه من از كدام سايت كپي كار لينك گذاشتم؟

آخرين لينك من از وبلاگ خودم است كه يك خبر از خبرگزاري فارس را نقل كرده و به نقد كشيده‌ام، اگر منظور شما اين خبر است كه بايد بگويم هر كودك دبستاني مي فهمد كه در اين لينك خبر خبرگزاري فارس به طنز و به نقد كشيده شده است! آيا به نقد كشيدن يك مطلب از سايت كپي كار هم غيرقانوني است؟ پس اين را هم به قوانين خودتان اضافه و اعلام كنيد!

لينك مورد اتهام اين است: خبرگزاري فارس: كنترل اينترنت مراكز حساس دولت عراق در دست مجاهدين است (https://balatarin.com/permlink/2012/7/11/3084129)

اميدوارم كه اقدام بالايار مربوطه از روي سوءتفاهم و اشتباه انجام شده باشد كه در اين صورت اشتباه قابل تصحيح است و مي توانيد حساب من را باز كنيد. در غير اين صورت من حساب جديد باز مي كنم و كارم را براي تبليغ سرنگوني و افشاي تبعيض در بالاترين با شناسه جديد ادامه مي دهم
، دارکوب 
DARKOB

اولتیماتوم وزارت خارجه آمریکا به مجاهدین خلق و توافقات پشت پرده با رژیم .اخطار اخیر وزارت امور خارجه آمریکا و تلاشهای بی وقفه برای متلاشی کردن سازمان مجاهدین


کیومرث گودرزی
خبر گزاریها: دانیل بنجامین، هماهنگ کنندۀ امور ضد تروریسم در وزارت خارجه آمریکا، گفت سازمان  مجاهدین خلق نباید چنین تصوری داشته باشد که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، این سازمان را از فهرست گروه های تروریستی خارج خواهد کرد و این سازمان باید تا 20 جون یا 31 تیر افراد خود را از اشرف خارج کند.
از همان روزهای تسلط آمریکا برعراق در 2003 و  پس از بمبارانهای مکرر پایگاه اشرف در چراغ سبزهای آشکار به رژیم، که دهها تن از اعضا و کادرهای مجاهدین هم با وجود اعلام رسمی  بیطرفی مجاهدین در این جنگ و اعلام مواضع صریح آن سازمان که اصولا اقامتش در عراق برای مبارزه با رژیم فاشیستهای اسلامی حاکم و آزادی  میهن است کشته شدند برای خیلی ازمحافل و عناصر سیاسی و نیز خود مجاهدین مشخص بود که اولین پلاتفرم امضا شده مشترک امپریالیسم و ارتجاع حاکم در ایران و عراق اضمحلال و نابودی تشکیلات  سازمان مجاهدین خلق خواهد بود. با همه این  دانستنیها مجاهدین تصمیم گرفتند تا در عراق بمانند تا همچنان پیشروی خط مقدم مبارزه رادیکال با رژیم را با وجود اشغال این کشور و عواقب ناگوار قابل پیش بینی حفظ کنند آنها میدانستند که آرزوی رژیم در صورت عدم موفقیت در متلاشی کردن مجاهدین  حد اقل اخراج آنها از عراق  و در نتیجه دور کردن خطر از بغل گوششان و بلوکه کردن عملیات درون مرزی آنان از طریق نفوذ به داخل از مرزهای غربی  بوده است. مجاهدین از همه بهتر میدانستند که  بخشی از سیستم آخوندها سر در آخور آمریکاییها دارند واز همان ابتدای اشغال میهن توسط آخوندها در پشت صحنه  مشعول طراحی نقشه ای شوم برای از بین بردن هر صدای ترقیخواهانه و دمکراسی طلب به نفع ارتجاع منطقه زیر پوشش مبارزه با چپگرایی و کمونیسم در ایران بوده اند،  ابراهیم یزدی وزیر خارجه  اوایل به قدرت رسیدن رژیم و دیگر رفرمیستها نظیر حزب توده و فداییان اکثریت  در این زمینه گامهای اولیه را برداشتند تا قدرت بدست عواملی از ارتجاع بیفتد که  قتل عام آزادیخواهان چپ و رادیکال در  سال 67 را به سرانجام رساندند. این بخش از حاکمیت که نمایندگانش مثل مور و ملخ در آمریکا پراکنده هستند  افراد به ظاهر مستقل ولی دارای ارتباط تنگاتنگ با اطلاعات ایران بوده و وظیفه اصلیشان حفظ نظام بهر قیمت است تشکلهای رنگارنگی از تاجران سیاسی از مرکز فرهنگیان هوشنگ امیر احمدی گرفته تا سازمان نایاک با ریاست تریتا پارسی معلوم الحال تا کدیور و خرازی و موسوی سفیر سابق رژیم در آلمان و دیگر طراحان جبش راه سبز در سانفرانسیسکو و دیگر مناطق آمریکای شمالی تا کانادا و همه کانالهای ارتباطی افشا شده شان در سرتا سر جهان  که جدیدا آپ دیت شده اند همه در تلاشی هماهنگ یک وظیفه را دنبال میکنند رژیم بهر قیمت بماند و مجاهدین بهر قیمت زمینگیر شوند و بعنوان آلترناتیو از بین بروند دقیقا همان هدف و کاری که شرکایشان در داخل بعد از قبضه قدرت و تسلط  بر میهن صورت دادند همه میدانیم گروه ها و افرادی  بودند كه از بدو تولد اين سيستم فاشيستي و كهنه پرست با اين جلادان همكاري كرده و در حلقه اصلاحطلبان دوم خردادی به زعامت خاتمي قرار دشته اند.  بطور مشخص جبهه حامیان ارتجاع عبارت بوده اند  از كليه احزاب و افراد و گروه هايي كه فعلا زير علم جنبش راه سبز يا جرس جمع شده اند معروفترين آنها عبارتند از جبهه مشاركت اسلامي و مجاهدين انقلاب اسلامي و حزب كارگزاران و حزب سازندگي و جریان تحكيم وحدت دانشجويي و مجمع روحانيون مبارز كه خاتمي و بسياري از جناح اقليت مجلس آخوندي هم عضوش هستند و حزب خيانكار توده و اكثريت فداييان كه در نابودي سازمانهاي چپ و مجاهدين در سالهاي 59 تا كنون شركت فعال داشته اند و كومله مهتدي و احزاب دمكرات کردستان هجري وخالدی و اتحاد فداييان خلق و شورای سوسیالیستهای موقت که که چند سالیست به رفرمیستها پیوسته اند  و تمام تروتسكسيتهايي كه طرفداران بابك زهرايي رهبر حود فروخته حزب تروتسکیستی کارگر سوسیایست در اوایل انقلاب ملاخور شده 57 بحساب مي آمدند و اكنون بسياري از آنان مثل الهه رستمي و عباس اماني و نمازي ووو در تشكلهاي ضد جنگ (کاسمی)  رژیم لانه كرده و يا از طريق ناياك لابي معروف رژيم در آمريكا به جيب رژيم ريخته و از آن پشتيباني ميكنند همچنین  جمهوري خواهان پليد كه بسیاری ار آنان مثل فرخ نگهدار و مهدی فتاحپور از عناصر منفرد سابقا عضو گروه ها و  لاس زن با رژيم بوده اند و نيز ناگفته نماند كه تمامي تشكلهاي ايجاد شده توسط جرسي ها كه فداییان  اكثريت و حزب توده نیز در آن نقشي اساسي داشته اند  در اين كاتاگوري ميگنجند كه بعضي از آنها عبارتند از كميته های  دفاع از حقوق بشر در ايران  فعالان در اروپا و آمریکای شمالی به مسووليت هادي قايمي و نيز كمپين يك مليون امضا مربوط به پیگیری حقوق زنان در چهارچوب قانون اساسی و حاميان مادران پارك لاله و بيش از صدها  وبسايت شناخته شده و عناصری مثل  شيرين عبادي و گنجي و سروش و كديور و همه فراريان دوم خردادي وووووو. همه اينان  دشمنان قسم خورده ملت ايرانند كه با هدف بقاي نظام و زير پوشش به اصطلاح اپوزيسيون معتقد به مسالمت و ضد خشونت با پشتیبانی راديو و تلويزيونهاي  صداي آمريكا و بي بي سي به مديريت صادق صبا و راديو زمانه و خيليها ديگر كه فرصت پرداختن به همه آنها نيست برای شناساندن اپوزیسیون قلابی سبز در تلاشند همه این نیروها در مخالفت و دشمنی با آلترناتیو مجاهدین مشترکند و در نقطه ( نظام بماند از اینکه مجاهدین پیروز شوند ) بهم میرسند البته که امپریالیسم از این آلترناتیو که با ظاهر دمکراسیخواهی و انتصاب خودش به قیام دلیرانه خرداد 88 که سعی در سوار شدن بر تعرض توده ها و انحراف آن از مسیر سرنگونی سیستم دارد پشتیبانی کامل کرده و برای اتحاد آنان و تشکیل این رقیب قلابی  برای شورای ملی مقاومت مجاهدین از هیچ کوششی منجمله گذاشتن کنفرانسهای اولاف پالمه در گوتنبرگ و دو کنفرانس دیگر در واشنگتن جهت به تفاهم رسیدن این نیروها کوتاهی نکرده است جالب توجه  اینکه تلاش  گسترده آمریکا و غرب برای آشتی بین رضا پهلوی و اصلاح طلبان است که مصاحبه معصومه قمی علینژاد (خبر نگار فراری پارلمان آخوندی و تازه به آزادی های غیر اسلامی کشورهای عربی دست یافته جنبش راه سبز)  با او در این راستا بوده است .  بنا بر این بزرگترین و قدیمیترین مانع عمده سر راه بقای رژیم را باید بهر طریق ممکن برداشت در این میانه آمریکا بعنوان سردمدار امپریلیسم طرف معامله ارتجاع برای سرکوب اپوزیسیون واقعی و جایگزین کردن آلترناتیو قلابی سبزرنگش است آیا این طبیعی نیست که این اتحاد دوباره برای به بند کشیدن خلقهای محروم ایران بر علیه جبهه ترقیخواهی و کسانی که در صدد تحقق مطالبات دمکراتیک انقلاب شکست خورده سال 57 هستند صورت بگیرد؟ به نظر من باید دید چه کسانی دشمن مطالبات و خواسته های دمکراتیک انقلاب 57 بودند و چه کسانی آنرا به شکست کشانیدند؟ همانهایی که انقلاب دمکراتیک خلقهایمان را در سال 57 به شکست کشانیده اند در صددند تا جرقه های انقلاب نوین دمکراتیک خلقهایمان را که آثارش برای هر بیننده با وجدانی در سرتاسر ایران در قیام مردمی 88 قابل مشاهده بود بطور کلی خاموش کنند در این نقشه شوم پرچمدار این اعتراضات را با تلاشی که عبث بودن آن بطرز فاحشی همه را به خنده واداشته است میخواهند از صحنه خارج کنند اولتیماتوم وزارت خارجه آمریکا به به مجاهدین هیچ مفهوم دیگری به  جز اجرای اصل مشترک پلاتفرم رژیم و همه نیروهایی که برشمردم با ایالات متحده در راستای نابودی آلترتاتیو مجاهدین ندارد و کماکان  استراتژی نابودی تفکر مدرن و ترقیخواهانه چپ  و گرایش منطبق با حقوق بشر جهانی ومنشور سازمان ملل ،  از طرف  اتحاد ارتجاع و امپریالیسم هنوز ادامه دارد . خیلی از نیروهای کوچک اپوزیسیون هم در این راه بعنوان  سنگلاخهایی هستند که برای رژیم گر چه مانع هایی ایجاد  میکنند ولی مانع ادامه حیات آن نیستند و رژیم آنها را زیر گرفته و میگیرد فقط و تنها مانعی و سنگ بزرگی که در راه و ادامه عمر رژیم اختلال جدی ایجاد کرده و با سیاستهای فریبکارانه آن به مقابله و افشاگری وسیع پرداخته و در این بین هم در مبارزه مستقیم بهای گزافی پرداخته  و در عمل بسیاری از نیروهایش در تیر رس مستقیم دشمن قرارداشته و  دارند مجاهدین خلق هستند مجاهدین خلق در مصاف بین المللی تا کنون توانسته با سیاستی در خور تأمل و با به خدمت گرفتن بسیاری از مهره های غربی و بویژه مقامات سیاسی و دارای وزنه دولتمردان  آمریکایی پوزه رژیم را به خاک بمالد نمونه این شکستها پاتکهایی بوده که مجاهدین از طریق دادگاههای اروپایی و آمریکایی به اتحاد نیروهای خواهان نابودیش تحمیل کرده است ، مجموعه شرایط منطقه از استیضاح قریب الوقوع مالکی تا سرنگونی اسد و شکست مذاکرات رژیم با کشورهای 1 +5 و رسوا شدن سیاست مماشاتگران و وقتکشان برای  طولانی ترکردن عمر رژیم در کنفرانسهای ذکر شده و فعال شدن لابی جمهوری اسلامی در آمریکا ازطریق تریتا پارسی و همه  عوامل جنبش راه سبز و لجنپراکنی اخیر  دیگر وابستگان اطلاعات رژیم بنام اعضای سابق مجاهدین اینبار به زعامت خانم  دکتر بسیجی بهیه جیلانی با درخواست ماندن نام مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا در پاریس همه نشان از مبارزه ای فشرده و حساس  بین جبهه انقلاب و ترقی و ارتجاع و امپریالیسم از سوی دیگر دارد ، پیش بینی اینکه پیروز این نبرد کیست مثل روز آشکار است مردم پیروزان نهایی این  صحنه های جنگند آگاهی از هزار سوراخ و پنجره به اذهان توده ها راه میابد زمانه چون سال 57  نیست فریبکاری و کتمان حقیقت  دوام چندانی ندارد مقاومتی که بعد از 30 خرداد سال 60 اخطار آخر خود را به ضدانقلاب به قدرت رسیده اعلام کرد هنوز  پا برجای  و با مقاومتی سترگ همچون گذشته بر مواضع انقلابی خود و سرنگونی فاشیستها پای میفشارد این جنگ تا درآوردن حق قورت داده شده مردم از حلقوم دشمن حاکم ادامه دارد. اتحاد ارتجاع و امپریالیسم در تلاشی مجاهدین که سازمان محوری اپوزیسیون شورای ملی مقامت 30 ساله  است ریشه در درون کشور و بین مردم دارد تا کنون به شکست انجامیده است اگر این مقاومت خاموش شدنی بود حتما در این 33 ساله عمر بختک رژیم مانند خیلی از سازمانهای فعال چپ از بین میرفت و یا به اضمحلال کشیده میشد خیلی جالب است که این موضعگیری و التیماتوم امپریالیسم آمریکا درست مدت کوتاهی بعد از گردهمایی ویلپنت در پاریس صورت میگیرد هم اکنون وظیفه مشخص تمام مهمانانیست   که با حضور و سخنرانی خود در این مراسم پشتیبانی خود را از رزمندگان مستقر در اشرف و لیبرتی نشان داده اند  که در برابر موضعگیری ظالمانه وزارت خارجه ایالات متحده به اعتراض برخیزند در یکی از حساسترین دوران مبارزه با اتحاد رژیم و امپریالیسم قرار داریم به نظر من وظیفه هر کمونیست آگاه و هر هموطن با اندیشه مترقی است که در برابر قلدری و زورگویی دولت آمریکا و ارتجاع حاکم بر ایران و عراق بطور واضح و آشکارموضعگیری کند  و بعنوان همبستگی با اپوزیسیون اصلی ومتشکل سراسری  به دفاع از این مقاومت برخیزد.   گردهمایی 23 جون در پاریس نشان داد که سازمانی که تا الان پایدار ایستاده در آینده هم مقتدر تر در برابر همه مشکلات در پروسه مبارزه برای سرنگونی  همراه با مردم بجان آمده خواهد ایستاد . شورش لرستانی 8 جولای

شرم بر وزارت خارجه آمريکا


جابجايي از اشرف بدليل شکست دولت عراق در تامين حداقلهاي انساني مورد نياز متوقف شده است.
"اگر يکبار فريبم دهي شرم بر تو اما اگر دوبار فريب بخورم شرم بر من"
بزنجير کشيدن مجاهدين که اصلي ترين اپوزيسيون ملايان ستمگر هستند, توسط وزارت خارجه شگفت آور نيست. تحريف حقايق نه تنها بدکرداري اين وزارت را روشن ميکند بلکه به ما ياري ميدهد تا سوالات بيشماري را که توسط مجاهدين مطرح ميشود درک کنيم:
چطور يک کيسه سيمان براي امنيت ملي آمريکا ميتواند خطرناک باشد؟
يکي از اقلامي که روي آن بحث شده تهيه مخلوط بتُن براي اعضاي مجاهدين در ليبرتي است که ساکنان ميخواستند با هزينه خود خريداري و مسيرهاي پياده روي را براي افراد معلول فراهم نمايند
ناتواني اين افراد در اثر حملات خشونتبار نيروهاي عراقي بوجود آمده که با هاموي ها و سلاح هاي آمريکايي در سالهاي 2011 و 2009 صورت گرفت.
تعجب آور رفتار وزارت خارجه است که ساکنان را تهديد نموده و تهيه نيازهاي پايه اي را منوط به بستن اشرف ميداند. اين نقش يک جاني دون پايه بوده و بطور باورنکردني دور از پايين ترين سطوح سياسي است.


چگونه يک وسيله نقليه براي افراد معلول در مجتمع بياباني غير ضروريست؟
يک وجدان گناهکار به متهم نيازمند نيست:
طي حمله خشونتبار به کمپ اشرف در سال 2011 بيش از 1000 تن از ساکنان بيدفاع بطور جدي زخمي و ناقص شدند. اکثريت 24 پارلمان در سراسر دنيا اين تراژدي را محکوم کردند و نقش آمريکا و اطلاع قبلي آن را از حمله زير سوال بردند. شروطي سخت براي جلب کمک بين المللي به قربانيان در راستاي نيازهاي انساني تصريح شده شان بدون در نظر گرفتن گرايشات سياسي وجود دارد.
کميته امور خارجه مجلس نمايندگان آمريکا را بدليل سهل انگاري در جريان قتل عام 2011 استيضاح نمود. دانيل بنجامين هماهنگ کننده وزارت خارجه براي مبارزه با تروريسم همه حقايق موجود را منحرف نموده که تنها خودداري آمريکا را در رعايت قوانين اساسي انساني نشان داده و بطور جدي در سمت سنگين فرشته عدالت ميگذارد . براي صدها زخمي و معلول از صدمات 2011 محروميت از توان حرکت کردن محروميت از آزادي است.
نمايش ژست انساندوستانه مقامات وزارت خارجه تنها براي سود بردن دولت اوباما در گرماگرم مسابقه انتخاباتي بوده است.در اين شرايط ويژه بنظر ميرسد که شاهين چشمان جنگ طلبان را برگزيده است.
آيا آب و غذا و سايبان براي حفاظت در برابر خورشيد سوزان در حرارت 60 درجه سانتيگراد در هر حالتي تضعيف "حق حاکميت عراق" و بخطر افتادن منافع آمريکاست؟
2000 تن در سرپناه هاي موقتي با درجه حرارت بالاي 60 درجه سانتيگراد زير آفتاب و بدون سايبان چپانده شده اند در حاليکه ژنراتورهاي برق براي پمپ آب و سيستم هاي خنک کننده مجاز نيست . اين واقعيتهاي ملموس نگرانيهاي کمپ ليبرتي است.
همه نيازها ماهرانه توسط عناصر عراقي وفادار به رژيم تهران بعد از مذاکرات مشاهده شده توسط نمايندگان سازمان ملل و آمريکا ممنوع شده است. اين البته براي فارغ شدن ناظران از شرمشان در اثر شکست موظف نمودن عراقي ها به انجام تعهداتشان ميباشد.
فصل سوم تفاهم نامه تصريح ميکند که دولت عراق به حقوق انساني ساکنان کمپ احترام گذاشته و آن را تضمين مي نمايد و دولت عراق اجازه ميدهد که ساکنان نيازهاي اساسي خودرا با منابع مالي خود فراهم آورند. اين نيازها شامل غذا و آب و وسايل ارتباطي و کالاهاي بهداشتي و ابزار نگهداري و تميز کردن است.


از روزي که تفاهمنامه بدون رضايت ساکنان بين سازمان ملل و عراق امضا شد ساکنان از نيازهايشان محروم شده اند .وارونه تعهد نشان داده شده توسط ساکنان است تا به تفاهمنامه کمک کند و مانع تلاشهاي نرم مالکي براي گول زدن ناظران آمريکا و سازمان ملل و نقض مداوم توافقات شود.
هفته ها بحث نمايندگان ساکنان و طرفهاي عراقي-آمريکا و سازمان ملل درباره نيازهاي اساسي ساکنان ليبرتي خسته کننده و زننده است. جلسات آشکارا با حيله ديپلماتيک و بيرحمانه و خودنمايي سياسي طرف عراقي وامريکايي اداره شده است.ليست نيازهاي ساکنان ماهرانه اوراق ميشود هنگامي که عناصر عراقي يک ورژن تازه راه حلها را ارائه داده و وانمود ميکنند که در راستاي انتظارات بازي ميکنند.
با توجه به گزارش بستگان ساکنان اقلامي نظير ژنرانورهاي قدرت گرانقيمت که توسط ساکنان خريداري شده در ليست سياه بوده در حاليکه از ساکنان خواسته شده که ورژن قديميتر همان را از کشورهاي جهان سومي بخرند. تنها فرض اساسي براي اين امر آماده سازي بزرگي است براي يک غارت بزرگ در کمپ اشرف پس از اينکه بطور کامل ساکنان به کمپ جديد جابجا شده باشند. ليست نيازهاي ساکنان در برابر نقشه ها و اقدامات براي گرسنگي و تشنگي دادن و اجبار آنها به دست و پنجه نرم کردن تحت فشار واقعگرايانه است.


رژيم تهران که سلطه سياسي عظيمي در بغداد و بعد از تخليه آمريکا دارد از وجود هواداران مجاهدين در نزديکي خود وحشت کرده است.بنابرين هر دو رژيم نقشه قتل عام 3400 مرد و زن و کودک که اشرف را خانه خود ساخته بودند و يا اجبارشان به تسليم تا پايان سال گذشته را از تخم درآوردند .
بهر حال نقش آمريکا تحت بررسي بين المللي است.
مجاهدين و ساکنان اشرف تست تورنسل آمريکا در برابر چشمان همه ملل منطقه هستند.اين يک پيام روشن و صريح توسط نمايندگان خاورميانه و شاخ آفريقا بود که به اين جنبش بعنوان "کليد صلح و مقابله با بنيادگرايي اسلامي" مينگريستند.
بنظر ميرسد که مجاهدين ژست حسن نيتشان را تحويل داده اند و اکنون توپ در زمين آمريکاست. دولت آمريکا تا کجا حاضر است که با ستمگران همراهي کند؟
ايا بانوي آزادي در حال مرگ است؟