آن که گفت نه به رژیم ولایت فقیه و آنکه گفت آری.
گزارشي از پرونده قضايي عباس بادفر از اعضاي سابق مجاهدين خلق در زندان رجايي شهر كرج
به گزارش خبرگزاري هرانا - عباس بادفر، يکي از اعضاي جدا شده سازمان مجاهدين خلق با وجودي که تحت نظارت کميسارياي عالي پناهندگان قرار داشت از سوي دولت عراق به ايران استرداد شد و در دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان رجايي شهر کرج محکوم شد.
عباس بادفر فرزند عبدالکريم ۲۹ ساله زنداني سياسي بند ۱۲ زن
به گزارش خبرگزاري هرانا - عباس بادفر، يکي از اعضاي جدا شده سازمان مجاهدين خلق با وجودي که تحت نظارت کميسارياي عالي پناهندگان قرار داشت از سوي دولت عراق به ايران استرداد شد و در دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان رجايي شهر کرج محکوم شد.
عباس بادفر فرزند عبدالکريم ۲۹ ساله زنداني سياسي بند ۱۲ زن
دان
رجايي شهر کرج، در اواخر پاييز سال ۱۳۸۷ از قرارگاه موسوم به اشرف واقع در
عراق که محل اقامت اعضاي سازمان مجاهدين بوده است خارج شد و خود را تحويل
نيروهاي آمريکايي داد.
در نهايت نيروهاي امنيت ملي عراق پس از مصاحبه وي با کميسارياي عالي پناهندگان و علي رغم اينکه تحت حمايت آن سازمان قرار داشت وي را در تاريخ ۶ ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۸ به ايران مسترد کردند.
به محض ورود به ايران عباس بادفر بازداشت و به بند ۲-الف در زندان اوين منتقل ميشود. در اين بند وي مدت ۳ ماه را در سلول انفرادي سپري ميکند و مامورين از وي ميخواهند تا بر عليه موضع پيشين خود و سازمان مطبوعش مصاحبه تلويزيوني انجام دهد.
پس از اينکه عباس بادفر حاضر به انجام مصاحبه و همکاري با اطلاعات سپاه نميشود، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضي مقيسه محاکمه و به ۱۰ سال حبس تعزيري به همراه تبعيد به يکي از زندانهاي کرج محکوم ميشود و اين حکم در شعبه ۳۶ تجديد نظر به تاييد ميرسد.
اين شهروند بلوچ در حالي به تحمل ۱۰ سال حبس تعزيري محکوم شده است که پيشتر مقامات امنيتي و مسئولين قضايي در مصاحبه با رسانهها اعلام کردند: "اگر اعضاي جدا شده اين سازمان به دامان نظام جمهوري اسلامي ايران بازگردند برنامهاي براي پذيرش آنها وجود دارد و عطوفت اسلامي شامل حال آنها ميشود."
عباس بادفر که اکنون نزديک به ۴ سال را در زندان سپري کرده است، بدليل اينکه خانوادهاش در شهر ايرانشهر واقع در سيستان و بلوچستان زندگي ميکنند، عملا از ملاقات با بستگانش نيز محروم است.
گفتني است، وي در بهار و تابستان سال ۹۰ نيز به مدت ۵ ماه به سلولهاي انفرادي بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل ميشود و تحت فشار براي انجام مصاحبه تلويزيوني قرار ميگيرد.»
گفتني است كه رژيم جمهوري اسلامي كساني كه به همكاري با وزارت اطلاعات تن ميدهند را چگونه به سرعت برايشان پاسپورت صادر و حتي به اروپا اعزام مي كند. به يك افشاگري در باره جدا شده ديگري از مجاهدين به نام بتول سلطاني توجه كنيد:
«بتول سلطاني سِدِه» در 15 آذر 85 (5 دسامبر2006) به مبارزه پشت كرد و به تيف تحت كنترل نيروهاي آمريكايي در عراق رفت. در تيف وي در ارتباط با شبكه وزارت اطلاعات در آنجا قرارگرفت و عضو گيري شد . در ديماه همان سال تحت نظارت صليب سرخ بين المللي به ايران تحت حاكميت آخوندها رفت و توسط وزارت اطلاعات براي اجراي مأموريتهاي محوله در عراق و در اروپا عليه مقاومت و به خصوص عليه مجاهدان اشرف، توجيه گرديد و آموزشهاي لازم را دريافت نمود. در عرض سه هفته از تاريخ ورودش به ايران، وزارت اطلاعات در تاريخ 4 فوريه 2008 در اصفهان پاسپورتي به شماره T12816605 برايش صادر كرد و در اختيارش قرار داد.
بتول سلطاني سده 6 روز بعد از صدور پاسپورت، يعني در 21 بهمن 86 به عراق اعزام گرديد و وارد فرودگاه بغداد شد و در همان روز براي اجراي مأموريتش به ورودي اشرف رفت . مأمور و مأموريت رسوايي كه در همان ساعات اول، ماهيتش برملا شد، و به سرعت، صاحب كار اصلي، يعني گشتاپوي آخوندي را لو داد. به همين دليل، نيروهاي امريكايي مسؤل حفاظت اشرف، بتول سلطاني را از محدوده حفاظتي اشرف، دور كرده و به پليس عراق معرفي كردند.
در دوم خرداد 87 (22 مي 2008) سفارت رژيم آخوندي در بغداد يك كنفرانس مطبوعاتي براي بتول سلطاني گذاشت و او اتهامات و ياوه هاي رژيم عليه مجاهدين را تكراركرد.
بتول سلطاني پس از انجام ماموريتهايش در عراق به اروپا فرستاده شد و در كشورهاي اروپايي مأموريتهاي متعددي منجمله شيطان سازي عليه مجاهدين در مصاحبه با سايتهاي وزارت اطلاعات را در كنار ديگر مزدوران رژيم انجام داده است.
منبع: سايت پاسارگاد سيتي
در نهايت نيروهاي امنيت ملي عراق پس از مصاحبه وي با کميسارياي عالي پناهندگان و علي رغم اينکه تحت حمايت آن سازمان قرار داشت وي را در تاريخ ۶ ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۸ به ايران مسترد کردند.
به محض ورود به ايران عباس بادفر بازداشت و به بند ۲-الف در زندان اوين منتقل ميشود. در اين بند وي مدت ۳ ماه را در سلول انفرادي سپري ميکند و مامورين از وي ميخواهند تا بر عليه موضع پيشين خود و سازمان مطبوعش مصاحبه تلويزيوني انجام دهد.
پس از اينکه عباس بادفر حاضر به انجام مصاحبه و همکاري با اطلاعات سپاه نميشود، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضي مقيسه محاکمه و به ۱۰ سال حبس تعزيري به همراه تبعيد به يکي از زندانهاي کرج محکوم ميشود و اين حکم در شعبه ۳۶ تجديد نظر به تاييد ميرسد.
اين شهروند بلوچ در حالي به تحمل ۱۰ سال حبس تعزيري محکوم شده است که پيشتر مقامات امنيتي و مسئولين قضايي در مصاحبه با رسانهها اعلام کردند: "اگر اعضاي جدا شده اين سازمان به دامان نظام جمهوري اسلامي ايران بازگردند برنامهاي براي پذيرش آنها وجود دارد و عطوفت اسلامي شامل حال آنها ميشود."
عباس بادفر که اکنون نزديک به ۴ سال را در زندان سپري کرده است، بدليل اينکه خانوادهاش در شهر ايرانشهر واقع در سيستان و بلوچستان زندگي ميکنند، عملا از ملاقات با بستگانش نيز محروم است.
گفتني است، وي در بهار و تابستان سال ۹۰ نيز به مدت ۵ ماه به سلولهاي انفرادي بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل ميشود و تحت فشار براي انجام مصاحبه تلويزيوني قرار ميگيرد.»
گفتني است كه رژيم جمهوري اسلامي كساني كه به همكاري با وزارت اطلاعات تن ميدهند را چگونه به سرعت برايشان پاسپورت صادر و حتي به اروپا اعزام مي كند. به يك افشاگري در باره جدا شده ديگري از مجاهدين به نام بتول سلطاني توجه كنيد:
«بتول سلطاني سِدِه» در 15 آذر 85 (5 دسامبر2006) به مبارزه پشت كرد و به تيف تحت كنترل نيروهاي آمريكايي در عراق رفت. در تيف وي در ارتباط با شبكه وزارت اطلاعات در آنجا قرارگرفت و عضو گيري شد . در ديماه همان سال تحت نظارت صليب سرخ بين المللي به ايران تحت حاكميت آخوندها رفت و توسط وزارت اطلاعات براي اجراي مأموريتهاي محوله در عراق و در اروپا عليه مقاومت و به خصوص عليه مجاهدان اشرف، توجيه گرديد و آموزشهاي لازم را دريافت نمود. در عرض سه هفته از تاريخ ورودش به ايران، وزارت اطلاعات در تاريخ 4 فوريه 2008 در اصفهان پاسپورتي به شماره T12816605 برايش صادر كرد و در اختيارش قرار داد.
بتول سلطاني سده 6 روز بعد از صدور پاسپورت، يعني در 21 بهمن 86 به عراق اعزام گرديد و وارد فرودگاه بغداد شد و در همان روز براي اجراي مأموريتش به ورودي اشرف رفت . مأمور و مأموريت رسوايي كه در همان ساعات اول، ماهيتش برملا شد، و به سرعت، صاحب كار اصلي، يعني گشتاپوي آخوندي را لو داد. به همين دليل، نيروهاي امريكايي مسؤل حفاظت اشرف، بتول سلطاني را از محدوده حفاظتي اشرف، دور كرده و به پليس عراق معرفي كردند.
در دوم خرداد 87 (22 مي 2008) سفارت رژيم آخوندي در بغداد يك كنفرانس مطبوعاتي براي بتول سلطاني گذاشت و او اتهامات و ياوه هاي رژيم عليه مجاهدين را تكراركرد.
بتول سلطاني پس از انجام ماموريتهايش در عراق به اروپا فرستاده شد و در كشورهاي اروپايي مأموريتهاي متعددي منجمله شيطان سازي عليه مجاهدين در مصاحبه با سايتهاي وزارت اطلاعات را در كنار ديگر مزدوران رژيم انجام داده است.
منبع: سايت پاسارگاد سيتي
يكانها و دسته هاي ارتش آزادي در سراسر ميهن اشغال شده بر پا
پيام مسعود رجوي پنجم آبان 91 13:
آهاي بچه هاي سراسر ميهن اشغال شده, منظورم همون انقلابيون مجاهد و مبارز واشرف نشان است .
بلادرنگ براي بر پاكردن و آماده سازي تيم ها, دسته ها و يكانهاي ارتش آزادي اقدام كنيد و آماده باشيد.
بلادرنگ براي اون شروع به فكر وطراحي كنيد . در سراسر ميهن اشغال شده تا در زمان موعود ودر لحظه مناسب فرصت وفرصت هاي طلايي از دست نرود .
هر ايراني آزاده كه ميخواهد يوغ ستم آخوندي رو در هم بشكند, و خواهان سرنگوني اين رژيم پليد و فاشيزم استبداد مذهبي است. و مخصوصا بر عهده جوانان دلير واشرف نشان است. كه تيم ها دسته ها و يكانهاي ارتش آزادي رو به هر ميزان كه ميتوانند, درهر كجا از ارس تا خليج فارس, واز خراسان تاخوزستان, از تبريز تا سيستان وبلوچستان, از كردستان و كرمانشاه, تا يزد وكرمان برپا و براي اون اعلام آمادگي كنند.
صداى انقلاب
مردم به ستوه آمده يكبار ديگر عليه رژيم ايران به پاخاستند و بازار تهران شاهد تظاهرات غيرمنتظره اى از طرف بازاريان است كه با پيوستن اقشار مختلف،پايه هاى سست حكومت را به لرزه انداخته است، جمهورى اسلامى بيش از پيش در انزوا به سر ميبرد و محكوميتهاى پى در پى جهانى و تحريمها ضربه سنگينى را به نظام وارد كرده است و اختلافات باند احمدى نژاد و خامنه اى به اوج خود رسيده است بطوريكه آشكارا در رسانه ها يكديگر را رسوا ميكنند و از طرفى دستگيرى فرزندان هاشمى رفسنجانى و اختلافات وى با خامنه اى شكاف بين سران نظام را به نقطه تسويه حساب كشانده است.
از طرفى موقعيت سازمان مجاهدين خلق و شوراى ملى مقاومت ايران اصلى ترين اپوزيسيون رژيم با خروج از ليست تروريستى آمريكا نسبت به چندين سال اخير از حالت تدافعى به تهاجمى تغيير كرده است و با حمايتهاى جهانى از مقاومت مشروع ايران و به بن رسيدن بيش از سه دهه مذاكرات غرب با جمهورى اسلامى سنگين ترين ضربه را به نظام وارد ساخته است.
با اجرايى شدن تحريمهاى سنگين تر و كاهش چشمگير روابط تجارى غرب با رژيم وضعيت اقتصادى و سياسى بيش از هر زمان ديگرى آشفته است كاهش ارزش پول رسمى كشور، بيكاريهاى روز افزون و نارضايتيهاى مردم از حكومت همچون آتشى زير خاكستر از قلب تهران شعله ور شد تا يكبار ديگر جهان شاهد خروش خلق ايران براى رسيدن به حقوقشان باشد.
پس از قيام سال ٨٨ منطقه خاورميانه چهره انقلاب به خود ديد انقلابى كه نسيمش از ايران وزيده شد و مردم كشورهاى تونس،مصر،ليبى و يمن با خيزش عليه ديكتاتورها بهار عرب را رقم زدند بهارى كه هنوز شعله هاى قيامش در كشور سوريه برافروخته است،رژيم ديكتاتور سوريه متحد استراتژيك نظام در يك قدمى سرنگونى است و آخوندها تمام توانشان را براى حفظ بشار اسد به كار گرفته اند و با ارسال سلاح، پول و پاسدار تلاش دارند تا خلق به پاخاسته سوريه را همچون مردم ايران سركوب كنند.
با اشراف به تحولات منطقه و نارضايتيهاى مردم ايران از رژيم،نقش تعيين كننده را اپوزيسيون برانداز رقم خواهد زد از اينرو بار ديگر رژيم دستگاه تبليغاتى خود را براى ايجاد تفرقه بكار گرفته است و همچون گذشته سعى بر آن دارد تا مانع از اتحاد مردم و اپوزيسيون شود.
از سوى ديگر نظام در مرحله حساسى قرار گرفته است كه نياز به يك "ترفند نوين" دارد، با شكست پروژه اصلاح طلبى حكومتى و برملا شدن نقش اپوزيسيون رژيم ساخته نياز به مقصر نشان دادن عده اى براى بيگناه نشان دادن نقش ولايت فقيه در بحران كشور است كه ميتواند اين قربانى احمدى نژاد و نزديكانش باشد با در نظر گرفتن شرايط بحرانى كشور و تاثير انقلابهاى منطقه و قيام جانانه مردم سوريه اين قيام ميتواند با اتحاد تمام اقشار ايران تا سرنگونى رژيم ادامه پيدا كند.
احمد لطفى
خدا بگم این منافقین رو چیکار کنه که نیومده باز ترور کردند!!
بینندگان عزیز
شنوندگان عزیز
خوانندگان عزیز
توجه فرمائید
به خبری که هم اکنون به دستمان رسیده است، توجه فرمائید
یکبار دیگر، امت ولائی در غم از دست دادن یکی از زعمای قوم به سوگ نشست
در حالی که امریکای جنایتکار و صهیونیسم بین الملل به تازگی منافقین از خدا بیخبر را از لیست تروریستی خارج کرده بودند و هنوز این خروج به طور کامل صورت نگرفته و مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی در بهت ناشی از این خروج بودند، اولین ترور آنها در سرزمین ولایت صورت گرفت.
آری، یکبار دیگر دست امریکا از استین منافقین در آمد و آیت الله اقتصاد به همراه فرزند برومندش، ریال بدست منافقین ترور شدند
بنا بر گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شاهدان عینی، آیت الله اقتصاد در حالی که با صاحبش (خر) و فرزندش ریال به سمت چراگاه الاغ (صاحب ایت الله اقتصاد) در حال حرکت بودند، توسط منافقین کوردل ترور شدند.
آخرین وضعیت، از زبان خبرنگار میدانی در صحنه:
الاغ (خر، که اقتصاد مال اوست) فعلا سرجایش نشسته و مشغول چریدن یا نشخوار است. به نظر میرسد که وضعیت ایت الله اقتصاد و فرزند آیت الله (ریال) برایش چندان مهم نیست.
آگاهان امر معتقدند، تا چندی دیگر با مرگ ایت الله اقتصاد و ریال، تغییرات شگرفی در راه است!!!!!
Subscribe to:
Posts (Atom)